مطابق اصول سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، توسعه و افزایش صادرات گاز یکی از راهکارهای مقابله با آسیبپذیری درآمدهای نفتی بهشمار میرود، اما تا کنون آنچنان که شایسته است، دیپلماسی انرژی مؤثر و راهبردهای کارآمدی در این بخش به کار گرفته نشده است.
بر اساس آخرین آمار ارائهشده از سوی شرکت ملی گاز ایران، هماکنون مجموع (ظرفیت) تولید گاز غنی در ایران ۹۳۰ میلیون مترمکعب در روز است که از این مقدار ۸۳۰ میلیون مترمکعب (معادل پنج میلیون بشکه نفت خام)، گاز متان است که به شبکه خطوط لوله گاز طبیعی تزریق میشود. بهطور میانگین روزانه ۶۱۵ میلیون مترمکعب گاز در بخش خانگی و تجاری مصرف میشود. حدود ۹۰ تا ۱۰۰ میلیون مترمکعب گاز نیز روزانه در نیروگاهها مصرف میشود و مابقی گاز در صنایعی همچون سیمان، فولاد، پتروشیمی و… به مصرف میرسد و بخشی هم برای تزریق به میدانهای نفتی و همچنین به صادرات، اختصاص دارد.
معضلات هفتگانه صنعت گاز در ایران
با وجود این شرایط، صنعت گاز هماکنون با معضلها و گلوگاههای متعددی روبهرو است که مهمترین این مشکلات عبارتاند از: عدم اهتمام به تکمیل زنجیره ارزش افزوده در صنعت گاز، فقدان اهتمام به ذخیرهسازی گاز برای مصرف در مواقع اضطرار، عدم تحقق افزایش حجم صادراتی گاز با وجود تصریح سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و سند چشمانداز، فقدان سیاستگذاری مناسب در حوزه تولید و بهویژه مصرف، عدم اهتمام به جایگزینی گاز طبیعی بهجای سایر سوختهای فسیلی و فرآوردههایی همچون بنزین، قیمتگذاری نامناسب نرخ خوراک واحدهای صنعتی و پتروشیمی و بهزبان بهتر ارزانفروشی گاز (که رانت ایجاد میکند)، عدم توسعه جایگاههای عرضه گاز طبیعی فشردهشده در کشور، نبود برنامه عملیاتی برای افزایش تزریق گاز به میدانهای نفتی بهمنظور حفظ و نگهداشت تولید و افزایش بهرهوری است.
یکی از مهمترین چالشها و نگرانیهایی که در سالهای آینده پیشِروی صنعت گاز قرار دارد، منفی شدن تراز (تولید و مصرف) گاز طبیعی کشور است؛ در حالی که حتی با بهکارگیری راهبردهای عملیاتی و اجرای برنامههای توسعهای و نگهداشت تولید مناسب برای میدانهای گازی، باز هم مسئله رشد تقاضا و مصرف بیرویه این حامل انرژی در بخشهای غیرمولد کماکان پابرجاست.
مصرف گاز طبیعی در کشور در بخشهای خانگی، تجاری، نیروگاهها و صنایع اصلی، رشد ناموزون و نامتعارفی دارد، بهطوری که بر پایه پیشبینیهای انجامشده، با فرض اعمال سیاستهای بهینهسازی مصرف گاز، تراز گاز کشور از نیمه دوم سال ۱۴۰۰ منفی خواهد شد؛ این به آن معنی است که مصرف گاز از تولید آن پیشی میگیرد؛ بر این اساس، در سال جاری میزان تولید و عرضه گاز ۸۱۲.۵ میلیون مترمکعب در روز پیشبینی میشود، در حالی که میزان مصرف گاز ۸۳۴.۱ میلیون مترمکعب برآورد شده است؛ یعنی در سال ۱۴۰۰ تراز گازی کشور ۲۱.۵ میلیون مترمکعب در روز و طبق جدول پیشِرو، تراز گاز کشور در چهار ماه سرد امسال منفی خواهد بود و به ۲۹.۹ میلیون مترمکعب در روز خواهد رسید، بهبیان دیگر، در سال جاری نیز همچون سال گذشته پدیدههایی همچون قطعی گاز، قطعی برق یا حتی آلودگی هوا ناشی از سوزاندن مازوت در نیروگاهها تشدید خواهد شد؛ بهویژه اینکه در این شرایط، برای مدیریت توزیع و مصرف گاز در شمال شرقی کشور از محل قرارداد منقضیشده واردات گاز از ترکمنستان هم حسابی نیست.
این منفی بودن تراز گاز کشور تا پس از سال ۱۴۰۴ نیز ادامه خواهد یافت تا اینکه در سال ۱۴۱۰ بهدلیل به ثمر رسیدن پروژههای افزایش تولید گاز از میدانهای جدید گازی، دوباره مثبت شود. طبق برآورد شورایعالی انرژی برای افزایش تولید گاز از میدانهای جدید به سرمایهای معادل ۵۰ میلیارد دلار نیاز است که تنها در صورت جذب این سرمایه، اهداف تولیدی محقق خواهد شد؛ این در حالی است که افزایش تولید از میدانهای گازی کشور با ابهامها و چالشهایی روبهرو است، از جمله اینکه؛ این افزایش تولید از محل توسعه کدام میدانهای گازی محقق خواهد شد؟
از سوی دیگر، پیشبینی میشود تراز گاز کشور دوباره در سال ۱۴۲۰ منفی شود و مصرف گاز بهاندازه ۱۱۱ میلیون مترمکعب در روز از تولید آن سبقت بگیرد؛ این موضوع حاکی از آن است که هرچند با اجرای پروژههای افزایش تولید برای مدت ۱۰ سال (۱۴۱۰ تا ۱۴۲۰) میتوان تولید را با میزان مصرف برابر کرد، اما در صورت تداوم روند کنونی مصرف و عدم اجرای پروژههای عملیاتی در حوزه بهینهسازی مصرف، سرانجام تولید از مصرف گاز عقب خواهد ماند.
جدول زیر که برگرفته از سند «تراز تولید و مصرف گاز طبیعی در کشور تا افق ۱۴۲۰ » مصوبه شورایعالی انرژی کشور و از سوی سازمان برنامه و بودجه کشور ابلاغ شده است، از مشکلاتی چشمگیر و نگرانکننده پیشِروی صنعت گاز کشور حکایت دارد.
نخست اینکه برنامهریزی افزایش تولید از محل میدانهای گازی لازم است تبیین شود. بزرگترین میدان گازی جهان (پارس جنوبی) و پتانسیل اصلی تولید گاز کشور کموبیش توسعه یافته و هماکنون به مرحله اُفت فشار و کاهش تولید رسیده است، از این رو، افزایش تولید گاز این محل، غیرمنطقی و غیرعملیاتی بهنظر میرسد.
دوم آنکه عدم برنامهریزی برای افزایش تزریق گاز به میدانهای نفتی، بهطوری که افزایش ضریب بازیافت از این میدانها، در برنامه مهمترین سیاستهای کلان صنعت نفت باید قرار بگیرد. همچنین افزایش چشمگیر سهم خانگی از مصرف گاز طبیعی نیز پیشبینی شده است، در حالی که مصرف بخش صنایع اصلی و غیرعمده، کشاورزی و مشابه آنها که نقش اساسی در افزایش تولید ناخالص داخلی و متعاقب آن، افزایش زنجیره ارزش افزوده دارند، کموبیش رشدی نخواهند داشت، بهبیان دیگر، پیشبینیهای حاصل از برنامهریزیهای دولت نشان میدهد در سالهای آینده و همچنین در دو دهه آتی، بهجای اینکه گاز در مسیر حداکثرسازی ارزش افزوده و همچنین افزایش بهرهوری قرار گیرد، بهعنوان سوخت در بخشهای خانگی، تجاری و بخشهای کمتر مولد اقتصادی مصرف خواهد شد.
با روی کار آمدن دولت جدید، انتظار است با درک صحیح از شرایط ویژهای که کشور در حوزه پربسامد انرژی گرفتار آن است، با رویکردی متحولانه و راهبردی، واقعبینانه و عملیاتی به معضلهای پیشِروی صنعت نفت و بهتبع آن صنعت گاز، بهطور جدی و با اولویت بالا رسیدگی شود. پیشبینی میشود زمستان ۱۴۰۰، یکی از دشوارترین دوران کاری پیشِروی وزارت نفت دولت آتی باشد که امید است از هماکنون با بهکارگیری روشهای کارآمد و کارگشا درباره مدیریت بهینه تولید و مصرف، در زمستان شاهد بحران تأمین گاز نباشیم.